جدول جو
جدول جو

معنی نرم پنجه - جستجوی لغت در جدول جو

نرم پنجه
(نَ پَ جَ / جِ)
ساززن خوب. که پنجه ای نرم دارد
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مَ / مِ پَ جَ/ جِ)
سی. چه عدد لفظ ’پنجه’ شصت است. نصف آن سی باشد، مراد از آن لفظ لام است. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(نَ پَ جَ / جِ)
صفت نرم پنجه. رجوع به نرم پنجه شود
لغت نامه دهخدا
(هََ پَ جَ / جِ)
هم زور. هم نبرد. هم آورد:
نه با شیری کسی را رنجه دارد
نه از شیران کسی هم پنجه دارد.
نظامی
لغت نامه دهخدا
سر انگشتان، پنجه دست چنگ چنگال، قدرت زور، دارای پنجه قدرت مسلط: تو آن کودک از مگس رنجه یی که امروز سالار و سرپنجه یی (بوستان)
فرهنگ لغت هوشیار
دفعه، بار، مرتبه، انگشتان
فرهنگ گویش مازندرانی